سفارش تبلیغ
صبا ویژن

[ و از نوف بکالى روایت است که شبى امیر المؤمنین ( ع ) را دیدم از بستر خود برون آمده نگاهى به ستارگان انداخت و فرمود : نوف خفته‏اى یا دیده‏ات باز است ؟ گفتم دیده‏ام باز است . فرمود : ] نوف خوشا آنان که دل از این جهان گسستند و بدان جهان بستند . آنان مردمى‏اند که زمین را گستردنى خود گرفته‏اند و خاک آن را بستر . و آب آن را طیب . قرآن را به جانشان بسته دارند و دعا را ورد زبان . چون مسیح دنیا را از خود دور ساخته‏اند و نگاهى بدان نینداخته . نوف داود ( ع ) در چنین ساعت از شب برون شد و گفت این ساعتى است که بنده‏اى در آن دعا نکند جز که از او پذیرفته شود ، مگر آن که باج ستاند ، یا گزارش کار مردمان را به حاکم رساند ، یا خدمتگزار داروغه باشد ، یا عرطبه طنبور نوازد ، یا دارنده کوبه باشد و آن طبل است . [ و گفته‏اند عرطبه ، طبل است و کوبه ، طنبور . ] [نهج البلاغه]

 
آموزنده

i کارگشا

پنج شنبه 88/4/25 ساعت 10:26 صبح

 

خداوند

 به قدر ایمان تو

 کارگشامی شود...


نوشته شده توسط: Janatan

نوشته های دیگران ()

i خدایا!

دوشنبه 88/2/14 ساعت 8:11 عصر

 

خدایا!

مرا به مرحله ای از درک وفهم برسان

که تورا نه برای خودم

بلکه برای خودت بخوانم.


نوشته شده توسط: Janatan

نوشته های دیگران ()

i یا مقلب القلوب

چهارشنبه 87/12/28 ساعت 8:9 عصر

 
یک سال گذشت هر چه کردم دیدی و هر چه بخشیدی و عفو کردی ندیدم ، هراسان شدم پناهم دادی ، بیمار شدم شفایم دادی . آرامش و امنیت که رسید ، طبیب و پناه را از یادم بردم ، یک سال گذشت و چهار فصل و دوازده ماه و سیصد و شصت و شش روز گذشت ، چگونه است که رهایم نمیکنی؟ چگونه است که هر گز ، هرگز از تو ناامید نمیگردم ؟ آوای ملکوتی یا مقلب القلوب والابصار می آید . تو مرا میخوانی که بخوانمت ؟ این منم با حسرت سال های رفته یا مدبر اللیل و النهار . این منم با هزاران امید به سال های پیش رو یا محول الحول و الاحوال . بندگی ام را بپذیر ، التماس مرا بشنو ، حول حالنا الی احسن الحال

نوشته شده توسط: Janatan

نوشته های دیگران ()

i بهار در راه است...

شنبه 87/12/3 ساعت 6:52 عصر

 

***بهار در راه است***

چه باشم و چه نباشم,بهار در راه است

بهار,همنفس ذوالفقار در راه است

نگاه منتظران,عاشقانه می خواند

که:آفتاب شب انتظار,در راه است

به جاده های کسالت, به جاده های تهی

خبر دهید که:آن تکسوار در راه است

کسی که با نفس آفتابیش دارد

سر شکستن شب های تار,در راه است

کدام جمعه؟ندانسته ام!ولی پیداست

که آن ودیعه پروردگار در راه است

دلم خوش است میان شکنجه پاییز

چه باشم وچه نباشم, بهار در راه است


نوشته شده توسط: Janatan

نوشته های دیگران ()

i تنهایی...

پنج شنبه 87/12/1 ساعت 7:44 عصر

 

من از طعم تصنیف در متن ادراک یک کوچه, تنهاترم

بیا تا برایت بگویم

چه اندازه تنهایی من بزرگ است!

 



نوشته شده توسط: Janatan

نوشته های دیگران ()

   1   2   3   4   5      >

i ْلیست کل یادداشت های این وبلاگ

 کارگشا
خدایا!
یا مقلب القلوب
بهار در راه است...
تنهایی...
[عناوین آرشیوشده]


خانه
مدیریت
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 

:: کل بازدیدها ::
18217

:: بازدیدهای امروز::
28


:: بازدیدهای دیروز::
12


:: درباره خودم ::

آموزنده

:: لینک به وبلاگ ::

آموزنده

:: پیوندهای روزانه ::

دانشگاه علوم پزشکی قم [18]
[آرشیو(1)]

:: اوقات شرعی ::

:: لوگوی دوستان من ::


:: آرشیو ::

از بهاران
پاییز 1387
تابستان 1387
زمستان 1386
زمستان 1387

:: وضعیت من در یاهو::

یــــاهـو

:: خبرنامه ::